در این پژوهش به دنبال شناسایی و دستهبندی ذهنیات مختلف بر اساس ادبیات پژوهش و اجماع نظرات خبرگان برای آیندهنگاری رخدادها و مشکلات احتمالی پیش روی نسل آتی پیر با توجه به دیجیتالی شدن امور رفاهی در نظام جمهوری اسلامی ایران در آینده هستیم. در این پژوهش از فن دلفی که فنی آ چکیده کامل
در این پژوهش به دنبال شناسایی و دستهبندی ذهنیات مختلف بر اساس ادبیات پژوهش و اجماع نظرات خبرگان برای آیندهنگاری رخدادها و مشکلات احتمالی پیش روی نسل آتی پیر با توجه به دیجیتالی شدن امور رفاهی در نظام جمهوری اسلامی ایران در آینده هستیم. در این پژوهش از فن دلفی که فنی آیندهنگرانه و بر اساس نظرات خبرگان و اجتماع است، استفادهشده است. تصاویر آینده شامل ساختارهای ذهنی است. رویکرد این مقاله عمدتاً توصیفی و اکتشافی است. در این پژوهش از نظرات 38 متخصص در راندهای دلفی استفادهشده است که در ابتدا 12 نفر از اعضا انتخاب شدند و توسط نمونهگیری گلوله برفی نفرات بعدی معرفیشدهاند و در فرایند پژوهش مشارکت کردهاند. به دلیل ماهیت عملکردی فنآوریهای رفاهی، برجسته کردن نقاط کور و خلأهای مطالعاتی را در شیوهها، مشکلات مربوط به چگونگی ساخت فنآوریهای رفاهی روشن میکند. ورای دیدگاههای خوش بینانه (مانند فنآوری به زندگی بهتر منجر میشود) و دیدگاههای بدبینانه (مانند فناوری زندگی را کنترل میکند)، این پژوهش به دنبال بررسی همهجانبه آیندهنگاری آتی نسل پیر در ایران با رویکرد دیجیتالی شدن رفاه و فناوریهای مربوطه به آن است بهطورکلی چهار دسته سناریو در این پژوهش بر اساس ادبیات و اجماع نظرات خبرگان و در نهایت بر اساس ذهنیات مختلف شکلگرفته است که عبارتاند از: 1-دیدگاه خصوصی، 2- دیدگاه دولتی، 3- دیدگاه چشمانداز آکادمیک، 4- دیدگاه دستاورد اجتماعی- مادی شناور در مکان و زمان.
پرونده مقاله
اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی در دوره بعد از رنسانس در تلقی جدید از خدا و دین و دنیا است، وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی با تمدنهای دیگر و جهتگیری غربی الگوهای ت چکیده کامل
اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی در دوره بعد از رنسانس در تلقی جدید از خدا و دین و دنیا است، وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی با تمدنهای دیگر و جهتگیری غربی الگوهای توسعه مبتنی بر این مبانی باعث وجود تعارضات ارزشی در کشورهای هدف و یا به اصطلاح توسعه نیافته شده که به نفی ارزشهای سنتی و فرهنگی این کشورها و متعاقب آن بروز تنش ها و چالش های مختلف در نظامات حکمرانی گردیده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی مفهوم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتشناختی حکمرانی در ایران بوده است و در این راستا از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا مبتنی بر رویکرد انتقادی بهرهگیری شده است. سوال اصلی این پژوهش بدین صورت قابل طرح است که «چه انتقاداتی به مفهوم توسعه با تاکید بر ملاحظات معرفت شناختی حکمرانی در ایران قابل میباشد ؟». در بخش یافتهها مولفههای انتقادی پارادایم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتی حکمرانی در ایران در چهارمحور «بازاندیشی انتقادی فرهنگی اجتماعی» ، «بازاندیشی انتقادی اقتصادی»، «بازاندیشی انتقادی سیاسی» و «بازاندیشی انتقادی فلسفی الهیاتی» شامل موارد قرار گرفتن علم اقتصاد بعنوان متولی برنامه ریزی اجتماعی برای انسان (بجای فلسفه)، جهانیشدن ، سنتزدایی، ، یکنواختی فرهنگی، خطی فرض کردن توسعه، زمزمة شکاکانة طرد و تخطئه انواع صور دین، نفی جامعه سنتی، مصرفگرایی،حسیشدن فرهنگ، عرفی شدن، نسبى گرایى اخلاقى و ... طرح گردیده است.
پرونده مقاله
اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی است و وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی و جهتگیری غربی الگوهای توسعه مبتنی بر این مبانی باعث وجود تعارضات ارزشی در کشورهای هدف و یا به چکیده کامل
اصطلاح توسعه به معنای امروزین مفهومی کلان و ذو ابعاد بوده و محصول یک تحول بنیادین اندیشه و عمل تاریخی غرب در نظامات مدیریتی و حکمرانی است و وجود تفاوت های معرفتی در این تلقی و جهتگیری غربی الگوهای توسعه مبتنی بر این مبانی باعث وجود تعارضات ارزشی در کشورهای هدف و یا به اصطلاح توسعه نیافته شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی انتقادی مفهوم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتشناختی حکمرانی در ایران بوده است و در این راستا از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا مبتنی بر رویکرد انتقادی بهرهگیری شده است. سوال اصلی این پژوهش بدین صورت قابل طرح است که «بر اساس پژوهشهای پیشین چه انتقاداتی به مفهوم توسعه با توجه به اقتضائات ایرانی اسلامی حکمرانی وارد است ؟». در بخش یافتهها مولفههای انتقادی پارادایم «توسعه» با تاکید بر ملاحظات معرفتی حکمرانی در ایران در چهارمحور «بازاندیشی انتقادی فرهنگی اجتماعی» ، «بازاندیشی انتقادی اقتصادی»، «بازاندیشی انتقادی سیاسی» و «بازاندیشی انتقادی فلسفی الهیاتی» طرح گردیده است که مهمترین مولفه های انتقادی شامل موارد «قرار گرفتن علم اقتصاد بعنوان متولی برنامه ریزی اجتماعی برای انسان (بجای فلسفه)، جهانیشدن ، سنتزدایی ، یکنواختی فرهنگی، خطی فرض کردن توسعه، داعیه معرفت انسان و اصل ترقی و پیشرفت بیحد وحصر، زمزمة شکاکانة طرد و تخطئه انواع صور دین، نفی جامعه سنتی، مصرفگرایی، افزایش سطحینگری، حسیشدن فرهنگ، عرفی شدن، فردگرايى و نسبى گرايى اخلاقى و ... » استخراج شده است.
پرونده مقاله
سیاست گذاران باید برای آینده های مبهم و نامشخص سیاست گذاری کنند. سیاستگذاران برای آینده مبهم و همراه با عدمقطعیت تصمیم گیری میکنند. اما ایجاد پیوند مناسب بین مفاهیم و روشهای مطالعات آینده با سیاستگذاری از چالشهایی است که پژوهشگران حوزه مطالعات آینده و سیاستگذاری با چکیده کامل
سیاست گذاران باید برای آینده های مبهم و نامشخص سیاست گذاری کنند. سیاستگذاران برای آینده مبهم و همراه با عدمقطعیت تصمیم گیری میکنند. اما ایجاد پیوند مناسب بین مفاهیم و روشهای مطالعات آینده با سیاستگذاری از چالشهایی است که پژوهشگران حوزه مطالعات آینده و سیاستگذاری با آن روبهرو هستند.مطالعات آینده می تواند به صورت مستقیم در حوزه سیاست گذاری و یا به صورت غیر مستقیم از طریق تحلیل سیاست مورد استفاده قرار گیرد. سیاست گذاری و تحلیل سیاست در برخی از کشورها از جمله سنگاپور، بریتانیا، ژاپن، فنلاند، فرانسه، آلمان، استرالیا، نیوزیلند و آفریقای جنوبی به پشتوانه مطالعات سیستمایتک مبتنی بر آینده انجام می شود.با توجه به اینکه محققین آینده پژوه نقش مهمی در فرآیند سیاست گذاری دارند اما آینده پژوهی جزئی از سیاست گذاری تلقی نمی شود. هدف این مقاله شناسایی عوامل بهبود دهنده رابطه آینده پژوهی با سیاست گذاری است. شناسایی این عوامل با روش مطالعات کتابخانه ای و گروه کانونی انجام شده است. 70 عاملِ بهبود دهنده ارتباطات بین دو حوزه مطالعات آینده و سیاست گذاری شناسایی شدند که از بین آنها 8 عامل به طور مشخص بهبود دهنده ارتباط بین تحلیل سیاست و مطالعات آینده هستند که ضعیف ترین ارتباط را دارند؛ این عوامل عبارتند از :سطح عدمقطعیت، نوع نگاه و قضاوت ذهنی نسبت به آینده، نوع تحلیل سیاست، شرایط محیط سیاستگذاری نسبت به آینده، رویکرد عاملان نسبت به آینده، درک سیستم در مواجه شدن با موضوعات آینده، شرایط نهادی بازبودن نسبت به آلترناتیوها و چشم انداز زمانی نسبت آینده است. پس از آن بدیلهای هریک از این عوامل به منظور گستردگی بینش نسبت به آینده استخراج شده است.
پرونده مقاله
سیاست¬گذاران باید برای آینده¬های مبهم و نامشخص سیاستگذاری کنند. با توجه به اینکه پژوهشگران آینده¬پژوه نقش مهمی در فرایند سیاستگذاری دارند؛ اما همچنان آینده¬پژوهی جزئی از سیاستگذاری تلقی نمی¬شود. هدف این مقاله شناسایی عوامل بهبود¬ دهنده رابطه آینده¬پژوهی و سیاستگذاری چکیده کامل
سیاست¬گذاران باید برای آینده¬های مبهم و نامشخص سیاستگذاری کنند. با توجه به اینکه پژوهشگران آینده¬پژوه نقش مهمی در فرایند سیاستگذاری دارند؛ اما همچنان آینده¬پژوهی جزئی از سیاستگذاری تلقی نمی¬شود. هدف این مقاله شناسایی عوامل بهبود¬ دهنده رابطه آینده¬پژوهی و سیاستگذاری است. شناسایی این عوامل با روش مطالعات کتابخانهای و گروه کانونی انجام شده است. 70 عاملِ بهبود دهنده ارتباط بین دو حوزه مطالعات آینده و سیاستگذاری شناسایی شدند که از میان آنها 8 عامل به طور مشخص بهبود دهنده ارتباط بین تحلیل سیاست و مطالعات آینده هستند که ضعیف¬ترین ارتباط را دارند؛ این عوامل عبارتند از: سطح عدمقطعیت، نوع نگاه و قضاوت ذهنی نسبت به آینده، نوع تحلیل سیاست، شرایط محیط سیاستگذاری نسبت به آینده، رویکرد بازیگران نسبت به آینده، درک سیستم در مواجهه با موضوعات آینده، شرایط نهادی بازبودن نسبت به آلترناتیوها و چشم¬انداز زمانی نسبت آینده. پس از آن بدیلهای هریک از این عوامل به¬منظور گستردگی بینش نسبت به آینده استخراج شده است که میتواند مبنای سناریوهای مختلف مدلهای تصمیمگیری پیشنگرانه در پژوهشهای آتی باشد.
پرونده مقاله